آرشیو متن شعر و داستان

درود
بهدین اروند هستم و حضورت رو در آرشیو متن شعر و داستان خوش‌آمد می‌گم. در آرشیو متن تلاش شده مجموعه‌ی آثار منتشره در تارنما اعم از شعر و داستان و جستار، در قالب فایل pdf و به صورت رایگان در دسترس قرار بگیره. هم‌چنین در قسمت‌های دیگر همین تارنما می‌تونی به آرشیو محتوای تصویری ، کتابخانه صوتی شعر و داستان کوتاه و نیز آرشیو محتوای اینستاگرامی ادبی مراجعه کنی. امیدوارم لذت ببری.

  • شعر استوری اینستاگرام |پارت 01

    آرشیو شعر استوری اینستاگرام شامل تجربه‌های زیبای شعرنگاری در شبکه‌های اجتماعی مختلف است. تجربه تولید محتوای شعر به منظور استفاده در استوری اینستاگرام آرشیو پیش رو تشکیل می‌دهد که شامل: شعرنوشت با زمینه رئال، سفید بوده و در اندازه‌های استوری، پست و هدر ارائه می‌شود.

    متن کامل


  • برگزیده داستان کوتاه | کیو

    اما این‌ها قصه‌ی کیو نیست؛ کیو همه‌کاره‌ی قصه‌ی خودش بود: کیو قد کشید، تخس بود و سِرتق شد، هم‌پای خودم زمستان را در ییلاق سرآورد و زنده‌ ماند، شهردیده شد، کاپشن چرم پوشید و اولین موتور یاماهای منطقه را انداخت زیر پایش و عینهو پدرِ پدرسوخته‌اش هرکس خوشایندش نیامد یک مشت خواباند روی سینه‌اش.

    متن کامل


  • شعر اجتماعی معاصر | وطنش درد می‌کنه

    از پشت میز زل زده بودم به دست‌هاش/ آیینه‌ی تمام‌نمای شکست‌هاش/ آیینه‌ی تمام‌نمایش شکسته و…/ در چشم‌هاش دخترِ پیری نشسته و…

    متن کامل


  • جُستاری بر جَستار |جستارشناسی | تعاریف، مبانی و کارکرد

    جُستار، از ریشه‌ی جُستن و کاویدن و برابر «بحث» در زبان عربی، از ابداعاتِ سره‌گرایانه احمد کسروی در رساله «واژه‌نامه پاک» است. جستار در مقام پژوهشی شخصی است که در آن صدق و کذب مطرح نیست و قبول یا رد معنایی ندارد. چرا که عنصری به نام «اعتماد» جانشین راستی و «پذیرش» جانشین قبول در جُستار…

    متن کامل


  • شعر عاشقانه | چشمان تو چارپاره بار آورده

    ای صاحب پسوندِ اسامی در خواب!/ لیلاچه‌ی رم کرده به دشتی سیلاب!/ چشمان تو چارپاره بار آورده/ یک شاعرِ تازه روی کار آورده

    متن کامل


  • بهاریه | عاشقانه سال نو

    کاش این قصه تا کمر باشد / گیسوانت بلندتر باشد/ جار و مجرور مویتان عشق است/ این الفبای بی زبان «عشق» است!

    متن کامل


  • شعر عاشقانه معاصر | یک غزل تازه

    هجدهمین کاشیِ پاییز بود/ آذر سردی که دوتا جیب داشت/ کوچه پر از وسوسه‌ی بوسه و/ گونه‌ی سرمازده‌ات سیب داشت

    متن کامل


  • غزلمثنوی | می‌بوسمت تمام جهان مست می‌شود

    می‌بوسمت تمام جهان مست می‌شود/ آغوش وعده‌گاه دو هم‌دست می‌شود / جغرافیای کوچکی از شوش دارمت/ یک سرزمین تازه در اغوش دارمت!

    متن کامل


  • شعر معاصر | مارنامه

    آه ای یقین گم شده! ای ماهیِ گریز!»[4] آیدای من در آینه: آیینه‌های هیز بانو مدیترانه‌ی رم کرده تا ونیز! یونانِ شوکرانِ توام؛ …بیشتر بریز!

    متن کامل


  • شعرمعاصر | زنده از کشتار برگشتم

    خرم‌آبادم که عمری سوز آذر داشتم/گردتاگرد مزارم هیمه می‌انباشتم/ مطلعم را می‌نویسم:/ ابتدا سر داشتم/ درد می‌کردی تو را از سینه‌ام برداشتم

    متن کامل


  • جستار ادبی «خب که چه؟»

    در مورد خط فارسی ، تاریخچه‌ی نگارش به خطوط ایرانی، تاثیر رسم الخط کوفی بر نوشتار ایرانیان و نظریات تغییر خط فارسی بسیار شنیده‌ایم. اما متاسفانه هیچ‌کدام مسیری روشن پیش روی مخاطب نمی‌گذارند: از طرفی فقدان منبعی جامع در باب تاریخ تحولات خط فارسی ، آن هم از مردمانی که درباره‌ی خیلی مسائل بی‌ربط‌‌تر رسالات […]

    متن کامل


  • جستار برگردیم دوباره روایتش کنیم

    یکی از مخاطبین داستان که دلی کوچک  داشت، با مهربانی مادرانه‌ای از من، [آن من که داستان می‌نویسد] سراغِ سیاهی‌لشکرهایی را گرفت که در رمان‌های تاریخی از برج و باروهای پادشاهِ مغلوب فرومی‌غلتند پایین، از مسافرانی که در فلان فیلم هالیوودی از هواپیمای در حالِ سقوط پرت می‌شوند، از بی‌شمار سرخپوستانی که در اولین حمله‌ی […]

    متن کامل


  • داستان های کوتاه | ولی وقتی از خودکشی می نویسم نباید پای راوی را بیاورم وسط

    من از هشت‌سالگی شروع به خودکشی کردم؛ درست وقتی بابامسعود داد زد: «پونصد ساله داری درس می‌خونی هر روز گُه‌تر می‌شی!» و مامان جواب داد: «ادب داشته باش بی‌مَشعَر!» من، به همراه علمِ عاشورا، از پشت‌بام سقوط کردم توی حیاط‌خلوت و بند اول به پایان رسید. پاراگراف بعد، توی مطب یک روانکاو روانی به اسم […]

    متن کامل


  • شعر | تسبیحات

    در انگشت‌هایت اشاراتِ ریزی/ به ییلاقِ یک دسته پروانه داری/ و دستت که بر دامنت می‌نشیند/ اجاقی شقایق در اَبیانه داری!

    متن کامل


  • داستان کوتاه تِمبی

    برای “یحیی گندلی“     این داستان قرار بود در مورد ِتمبی باشد؛ اما حالا که تمبی مرده است باید از جایی دیگر شروع کنم: از الجزایر.  تمبی عاشق الجزایر بود؛ عاشق هافبک شماره‌ هفتش: قاسم الحاجی. ما وصفش را از تمبی شنیده بودیم که چطور توی بازی 1978 فرانسوی‌ها را دنبال توپ این طرف آن طرف زمین می‌کشانده و […]

    متن کامل


  • جستار ادبی | از این همه دریچه

    زندگی به من آموخته که کمال در هر فن، نوعی دیدگاه و جهان‌بینی به صاحبِ فن می‌بخشد؛ نجارانِ بسیاری را دیده‌ام که ما را “موریانه‌ای در میانِ تنه‌ای پوک که خواب می‌بینیم خدا مرده است”می پندارند. از پیرزنان بسیاری شنیده‌ام که: این دوکِ نخ‌ریسی برای چرخیدن به دستانِ من نیازمند است؛ این دنیا نیز برای […]

    متن کامل


  • شعر معاصر | با من بیا

    هم مستزاد موی تو بر شانه‌ات کنار/ هم شطحیات شاعر دیوانه‌ات کنار/ از لای رخت عید که خنجر چکیده و/ عیدانه‌ات کنار/ … با واژگان تازه تو را کشف می‌کنم

    متن کامل


  • داستان‌کوتاه | ما عاشق پدر بودیم

    هر نویسنده پدری را ناامید کرده و فاش می‌گویم که من هم  زخمی بر وجدان دارم، اما خود را فریب نمی‌دهم: این نوشته برای پدر نیست؛ او نه سوادِ خواندن این  سیاه‌مشق‌ها را دارد نه حوصله‌ای برای شنیدنِ چسناله‌؛ پی تسکین خودم می نویسم. می‌دانم که پدر حوالی این داستان پیدایش نمی‌شود و حالا که […]

    متن کامل