درباره حضور سلبریتیها در فضای ادبی
به بهانه نمایش مضحکی که به نام جشن امضای سووشون برگزار شد.
از انتشارات خوارزمی بعید بود؛ از مرکز نشری که سابقهی همکاری با نامهایی چون پرویز ناتل خانلری، مجتبی مینوی، بدیعالزمان فروزانفر، شاهرخ مسکوب، سیمین دانشور، نجف دریابندری و… را دارد بعید بود. وگرنه برای آوانو که پوئن بود. برای نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی پوئن بود، ولی انتشارات خوارزمی چرا؟
شش سال پیش با ورود موجی از سینماگران به فستیوالهای داستاننویسی و شعر، هشدار داده بودم که این عمل تحمیل حقارت بر جامعهی ادبی است. مردادماه 1398 از حضور فاطمه معتمد آریا، مرجان شیرمحمدی، مهناز افشار، سحر دولتشاهی و صابر ابر در جمع داوران جایزه فرشته انتقاد کردم. همان سال جایزه ارغوان و بهاران و البته فخر الشعرا بانو بهاره رهنما نیز با همین فرمان وارد تقویم ادبی کشور شدند. کار به جایی رسید که این اسامی در برخی جوایز ادبی، بخشی جداگانه به خود اختصاص داده بودند. و البته آن همه هیاهو برای هیچ! در آن سالها که کتب استاد صابر ابر با قیمتهای نجومی فروش میرفت در اختتامیه به نویسندگان برگزیده همین جایزه فرشته چند جلد از کتاب اشتراکی خودشان تعلق میگرفت! مثل اینکه دستمزد یک پزشک را رانیتیدین بدهند؛ آن هم از نسخهی خودش. حالا باز جای شکرش باقی بود وعده کرده بودند برگزیدگان را تور نمایشگاههای خارجی ببرند و برندسازی کنند و…
آش آنقدر شور شد و انتقادها بالا گرفت که برخی از مدیران مربوطه استعفاء نوشتند و این جماعت ادیبنما عقبنشینی کردند به سریالهای آبدوغخیاری خود و جریانسازی ادبی را بیخیال شدند؛ بعضی هم رفتند سراغ افتتاح کافههای ادایی. جز فخر الشعرا حضرت بهاره رهنما که البته خب ما هم دیر جنبیده بودیم؛ چرا که حضرتشان چند سال قبل نمایشنامههای خود را چاپ کرده بودند و به اصطلاح «قدیمی این کار» بودند. آن هم کجا؟ نشر مروارید!
… راستش آدم حیران میماند. کرباسی است به غایت پوسیده که هر سمتش را میچسبیم زوارش در میرود. اما خردهی من بر خودیهاست: بر مدیران نشر. والله بالله مارکتینگ کتاب و کباب هم فرق میکند. چرا هی اصرار داریم یک کالای فرهنگی را به زور بتپانیم توی سبد خوراکی مردم. چیزی ارائه ندادهاید که خواهانی ندارید. وقتی همهی نشریات و رسانههای کشور بسیج تبلیغات آثار دوزاری شمایند، وقتی کلی اجماع کردید و آبی گرم نشد، وقتی سمت مردم خودتان نیستید، اصلاً وقتی خودتان نیستید انتظار دارید کدام مستشارِ هنری ناجی این وضعیت باشد؟ سلبریتیهای سینما خیلی هنر دارند توی گیشهی فیلمهای غیرطنز نشانمان بدهند. نجات ادبیات چه ربطی به این بازارگرمیها و دلالیها دارد؟ پولتان را از سوبسید کاغذ و باج به قدرت درمیآورید، روحتان هم که با همین نشستهای صلهپیتی ارضا میشود، پس با حرص بیشتر لگدی دیگر به پیکر ادبیات نزنید.
دیدگاهتان را بنویسید