شعر استوری اینستاگرام |پارت 01

آرشیو شعر استوری اینستاگرام شامل تجربه‌های زیبای شعرنگاری در شبکه‌های اجتماعی مختلف است. تجربه تولید محتوای شعر به منظور استفاده در استوری اینستاگرام آرشیو پیش رو تشکیل می‌دهد که شامل: شعرنوشت با زمینه رئال، سفید بوده و در اندازه‌های استوری، پست و هدر ارائه می‌شود. در آرشیو استوری شعر اینستاگرام می‌توانید به مجموعه‌ای از محتوای تصویری وب (مناسب برای وب‌سایت و تارنما) ، و نیز محتوای شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام ، تردز و تلگرام در حیطه‌ی ادبیات (شعر / داستان / جستار / و پاره‌روایات دیگر ) دسترسی داشته باشید. در قسمت منوی سایت نیز می‌توانید به آرشیو محتوای ویدئو و نیز آرشیو متن شعر و داستان دسترسی داشته باشید. امیدواریم از تجربه‌ی آن لذت ببرید.


 

شعر استوری | اینستاگرام

شعری بیارمت که در آن مستی
پاتیلِ نیمه‌های شبت باشد
جفتی خمار دَمپَر ابروهات
میخانه انحنای لبت باشد


-بهدین اروند

 

شعرنوشت | اینستاگرام

می‌شناسم غرورِ بودت را
خنده‌ات را
دل کبودت را…

ناامیدی و مست می‌جنگی
می‌زنی؛ می‌خوری‌؛ ولی منگی


-بهدین اروند

 

شعر استوری | شبکه اجتماعی

دست بر گردن خودم دارم
گردنی روی شانه‌ی بی‌عار
نیستم
رفته‌ام به گایی سگ
دست از زنگ خانه‌ام بردار

سینه‌ات را شکافتم: گلدان
شعرهایی که بافتم در خاک
یاس پاکی به روی لب‌هایت
بوسه‌ای یادگار از مردار

دست‌های تو پیرهن بودند
خط به خط سرنوشت من بودند
یادآر! آن‌چه تن به تن بودند
این دو سرباز خسته از پیکار


– بهدین اروند

 

شعر استوری | شبکه اجتماعی

ای لهجه‌ی غروب و غم‌انگیزّ سوسنا
این‌بار هم به‌نام تو:
اغفر ذنوبنا!

باغت انار باد! لبت خون چکیده آ
خون از لبت چکیده غزل آفریده آ

می‌خواهمت؛ چنان که غزل یار کهنه را
یک جنگجوی کهنه هوادار کهنه را

چون شادگان بهار و خراسان کلام را
چون واژگان خسته که حسن ختام را

از من قبول کن همه‌ی آن‌چه نیستم:
مرتیکه‌ای که پشت خودم می‌گریستم


متن کامل شعر

 

شعر استوری | غزل

خواب بودم دریچه وا کردی
ابرها را مچاله تا کردی
لکه‌ای برف پشت پلکم بود
پشت پلکم چقدر ها کردی

تا یخم آب شد بر ماسه‌ت
موج بستم به بندرعباست
ای که گنجشک‌ها هم‌کاسه‌ت
این مترسک که ناخدا کردی…

لاشه‌اش را نمی‌بری؟ افتاد.
قرعه‌ی باد بندری افتاد
در جوابم که روسری افتاد
دسته‌ای قاصدک رها کردی

-بهدین اروند

 

استوری شعر | غزل

دست بر گردن خودم دارم
گردنی روی شانه‌ی بی‌عار
نیستم
رفته‌ام به گایی سگ
دست از زنگ خانه‌ام بردار



-بهدین اروند

 

شعرنوشت استوری

دست بر گردن خودم دارم
گردنی روی شانه‌ی بی‌عار
نیستم
رفته‌ام به گایی سگ
دست از زنگ خانه‌ام بردار

سینه‌ات را شکافتم: گلدان
شعرهایی که بافتم در خاک
یاس پاکی به روی لب‌هایت
بوسه‌ای یادگار از مردار



-بهدین اروند

 

استوری تصویرنوشت شعر

سخن به من بده دختر مرا حلاوت کن
بهار کوچک من! نیشکر تلاوت کن!

نگو که آینه‌ی دقِّ هق‌هق‌ات هستم
بهار می‌رود اما من عاشقت هستم


-بهدین اروند

 

شعری…

… برای خاطر یک زن، زنی سراسر من !
زنی چنان که منم…نه! که ده برابر من !!!

برای خاطر یک زن، زنی که مردانه
کشیده لاشه ی خود را به مرده شو خانه

و در عزای کسی که سیاه پوشیده ست
زنی که سادگی‌اش راه راه پوشیده ست

رها مثال پرستو که مار می پوشد
برهنه، دور کمر خاردار می‌پوشد

بخوان به نام زنی که اگرچه تب می‌کرد
درست چله‌ی خرماپزان رطب می‌کرد

شبانه بحر طویلش به دست می‌افتاد
به گیسوان بلندش شکست می‌افتاد

زنی که شطح گلی سرخ روی لب‌هایش…
جواب فلسفه‌ی شاعران،” عجب” هایش!

زنی که بی سبب از قصه‌ها نمی‌آید
زنی که فرق می‌کند، به ما نمی‌آید

متن کامل شعر

 

شعر استوری برای اینستاگرام

کی باور می‌کنه تا باورت هست؟!
تو خاموشم بشی خاکسترت هست
تو تا اون شال آبی رو سرت هست
خیال عاشقی داری
شرت هست!


– بهدین اروند

 

استوری اینستاگرام شعر

عطر بی‌سر داری، لاله‌ای بر دوشت
خنده‌ات بر مرگ و زندگی پاپوشت
ای که عزرائیلش طفل بازیگوشت
آخرین غسلم بر عهده‌ی آغوشت



– بهدین اروند

 

شعرنگار | استوری

امیدِ گم شده در امتی که شکاکند
تو خواب داری و ایشان خمار تریاکند

سخن به من بده دختر مرا بدعادت کن
بهار کوچک من! نیشکر تلاوت کن

نگو که آینه‌ی دق هق‌هقت هستم
بهار می‌رود اما من عاشقت هستم

– بهدین اروند

 

شعرنوشت کوتاه اینستاگرام

آخرین تیر به تسلیم… به من می‌خندد
کسی از گریه‌ی مستیم به من می‌خندد

دربه‌در باشم و عالم همه جاکش باشد
عاشقی شیوه‌ی رندان بلاکش باشد

من که مستم به فلانم! به جهنم! بشود
چه کسی گفت ولی قافیه مریم بشود

اول از آبی هر روسری‌اش دریا ساخت
بعد با قایق فرسوده در آبم انداخت

روسری‌ها همه از پشت کمین می‌خندند
دست و پا می‌زنم و اهل زمین می‌خندند

دار خواهی شد و در معرکه حلاجت: من!
مایه‌ی خنده و بازیچه‌‌ی امواجت: من!

زندگی! گریه‌ی من قرعه‌ی فالت باشد!
زندگی! هرچه ز من خوردی حلالت باشد!


– بهدین اروند

 

شعر استوری| غزل‌نوشت

از من قبول کن!  وطنی را که رفتنی‌ست
… پیراهنی به دست برادر که ناتنی‌ست
وقتی نفس کشیدنمان عین خودزنی‌ست
… وقتی حریف بایدمان هرولیکنی‌ست
وقتی ردای واژه تناتوش هر عنی‌ست
این شعر را به دست تو دادم: شکستنی‌ست!

… تقدیم می‌کنم: به سرابم خوش آمدی
پلکی بزن! به پیله‌ی خوابم خوش آمدی

آن‌جا که دست می‌کشم از دور؛ می‌رسد
… می‌بوسمت و موسم انگور می‌رسد

می‌بوسمت تمام جهان مست می‌شود
آغوش وعده‌گاه دو هم‌دست می‌شود

-بهدین اروند

 

تصویرنوشت | شعر استوری

دست‌های تو پیرهن بودند
خط به خط سرنوشت من بودند
یادآر آنچه تن به تن بودند
این دو سرباز خسته از پیکار

-خسته‌ای از چه؟
-جان به در بردن
-چله داری! مباد پژمردن!
عاشقی کشتن است یا مردن؟
یا چه فرقی میانه‌ی کشتار؟


-بهدین اروند

 

شعر استوری اینستاگرامی

تو شاهد باش اگر دنیا به دستانم دهان می‌داد
اگر این غم
-غم بودن- امان می‌داد
اگر پیغمبرم همراه من در این جهنم امتحان می‌داد
برایت مثنوی‌های مقدس با ردیف نان و تابستان و چای و مادر و تورات می‌خواندم
می‌ماندم
که شاید آسمان، خاکت، وبالت، میهنت باشم
من اینجا هستمت تبعیدبان میهنت باشم
اگر متروکه برگشتی
خودم پیراهنت باشم

– بهدین اروند

 

شعر استوری با زمینه سفید

پیش از وصیت‌نامه تاوان داده باشی
یک لاشه دست داستان‌بان داده باشی
می‌فهمی‌ام وقتی جگر را زیر دندان
معشوقه‌ات را هم به تهران داده باشی

ای آخرین فانوس در مرداب کاشی
پیغمبرِ وامانده در اقوام لاشی
یادت بماند شام آخر دشمنت را
از پیکر پیغمبرش نان داده باشی


– بهدین اروند

 

شعر استوری بک‌گراند سفید

یک ریشه ام را «زاگرسکو» در گرو دارد
رگ های دیگر را زنانِ «دشت» می دانند
از آهِ نومیدانه ی هر پیرزن پیداست
در سینه هاشان دخترانی سوگوارانند


– بهدین اروند

 

استوری اینستاگرام شعرنوشته

من پشت دیوار بلندت هرز روییدم
هرجور سنجیدم کمالم یک اگر بوده‌ست
با یک حساب ساده فهمیدم که دیوانه
با هر طنابی توی چاهت رفته فرسوده‌ست

– بهدین اروند

 

شعرنوشت | محمود درویش

«كنت أتمني أن اكون شخصاً تخاف فقدانه، لا اكثر»
– محمود درویش


دلم می‌خواست کسی باشم
که از نبودنش بترسی
نه چیزی بیشتر

شعر استوری 02

شعرنوشت با پس زمینه تصویر


شعر استوری 03

شعرنوشت عریض برای Header


شعر استوری 04

استوری شعر برای اینستاگرام

 

 

 


20 پاسخ به “شعر استوری اینستاگرام |پارت 01”

  1. chameban نیم‌رخ

    من پشت دیوار بلندت هرز روییدم
    چقدر زیبا بود 🙂

  2. Noora نیم‌رخ

    سخن به من بده دختر مرا بدعادت کن
    بهار کوچک من! نیشکر تلاوت کن😍

  3. پارسا کوچ نیم‌رخ

    تو شاهد باش اگر دنیا به دستانم دهان می‌داد
    اگر این غم -غم بودن- امان می‌داد
    …بیشتر از این؟

  4. Samira نیم‌رخ

    چه شعرایی چه عکسایی…دل ربا🥲

  5. پارسا کوچ نیم‌رخ

    من که مستم به فلانم! به جهنم! بشود
    چه کسی گفت ولی قافیه مریم بشود

  6. شاهین نیم‌رخ

    زنی که بی سبب از قصه‌ها نمی‌آید
    زنی که فرق می‌کند، به ما نمی‌آید

  7. شاهین نیم‌رخ

    دست‌های تو پیرهن بودند
    خط به خط سرنوشت من بودند

  8. کارا نیم‌رخ

    دست بر گردن خودم دارم گردنی روی شانه ی بی عار

  9. ladykitchen نیم‌رخ

    پیغمبر وامانده در اقوام لاشی

  10. marya نیم‌رخ

    فوق العاده است…!!!

  11. ابراهیم نیم‌رخ
    ابراهیم

    چه عکس و شعرای خاص و بی‌نظیری

  12. ابراهیم نیم‌رخ
    ابراهیم

    چه عکسای خاصی و چه شعرای بی‌نظیری

  13. پارسا کوچ نیم‌رخ

    سینه‌ات را شکافتم: گلدان/ شعرهایی که بافتم در خاک/ یاس پاکی به روی لب‌هایت/ بوسه‌ای یادگار از مردار… پشمااااام حاجی

  14. marya نیم‌رخ

    ای آخرین فانوس در مرداب کاشی/ پیغمبرِ وامانده در اقوام لاشی/ یادت بماند شام آخر دشمنت را/ از پیکر پیغمبرش نان داده باشی

  15. کارا نیم‌رخ

    ما متروکه برگشتیم دایی پیراهن مون باش

  16. سینه سرخ کاغذی نیم‌رخ

    قصه ای که پشت این قطعه از شعر هست آدمو پیر میکنه ولی خوب که بعد این همه سال روشنمون کردی: سینه‌ات را شکافتم: گلدان! شعرهایی که بافتم: در خاک

  17. zoha نیم‌رخ

    تصویر چهارم و شعرو بسیار دوست می داشتم امیدوارم تداوم داشته باشه

  18. سوم شخص غائب نیم‌رخ
    سوم شخص غائب

    با اختلاف اونجایی که میگه دست‌های تو پیرهن بودند/ خط به خط سرنوشت من بودند/ یادآر آنچه تن به تن بودند/ این دو سرباز خسته از پیکار… از همه یه سر و گردن جلوتر بود

  19. فرداد نیم‌رخ

    در جوابم که روسری افتاد / دسته‌ای قاصدک رها کردی چه میکنی؟ مثل یک کایت در کهشکشان راه شیری

  20. marya نیم‌رخ

    من اینجا هستمت تبعیدبان میهنت باشم/ اگر متروکه برگشتی/ خودم پیراهنت باشم بی بدیل بی بدیل جناب اروند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *