بهترین شعرهای شاعران معاصر

آرشیو پیش‌رو دومین مجموعه از بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران به انتخابِ نوجوانی بهدین اروند معترفم که نام‌های بیشتری بر نوجوانی و جوانی من تاثیرگذار بوده. اعتراف می‌کنم که بسیاری نام‌ها در سررسیدهای ادبی نیز کنار یکدیگر نشینا نیستند. اما فرقی نمی‌کند رهی معیری، منصور اوجی، شهیار قنبری یا کارو؛ دیوانه‌ها شاعر به شاعر قوم و خویش یک زبان و یک دل اند. اینک آرشیوی از بهترین شعرهای شاعران ایرانی به انتخاب بهدین اروند. امیدوارم از پس خاطرات برآمده باشم. کوشیده‌ام اشعاری از فرخی یزدی، میرزاده عشقی، ملک‌الشعرا بهار، هوشنگ ایرانی، رهی معیری، سیمین بهبهانی، کارو دردریان، هوشنگ چالنگی و … را در قالب آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران گردآوری کنم. اگر شعری حیف از قلم انداخته‌ام آدرس behdin.arvand@gmail.com پذیرای پیشنهادات دوستان است. به ویژه اگر از شاعری جوان باشد که سخن نو را حلاوتی است دیگر!

01| فرخی یزدی


آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

انتخاب نخست من در آرشیو پیش رو، غزلی از تاج الشعرا، فرخی یزدی است.

شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در كوفت جوابش كردم

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا ؟
گرچه عمری به خطا دوست خطابش كردم

منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشم
آنقدر گریه نمودم كه خرابش كردم

شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افكندم و آبش كردم

غرق خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش كردم

دل كه خونابه ی غم بود و جگر گوشه ی درد
بر سر آتش جور تو ! كبابش كردم

زندگی كردن من، مردن تدریجی بود
آنچه جان كند تنم عمر حسابش كردم

 بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی فرخی یزدی

02| میرزاده عشقی


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

شعر بعدی از شاعر شهید، میرزاده عشقی است.

خاکم به سر ، ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟

آوخ ، کلاه نیست وطن ، گر که از سرم
برداشتند ، فکر کلاهی دگر کنم

مَرد آن بوَد که این کُله‌ش، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم

من آن نی‌ام که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه‌گرد قضا و قدر کنم

زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو زیر و زبر کنم

جایی‌‌ست آروزی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم

هر آنچه می‌کنی بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو ، بتر کنم

من آن نی‌ام به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم

معشوق (عشقی) ای وطن، ای عشق پاک من!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم

عشقت نه سرسری‌ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی ست که جای دگر کنم

عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

برگزیده بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی میرزاده عشقی

03| ملک اشعرا بهار


آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

انتخاب سوم مجموعه بهترین شعرهای شاعران معاصر غزلی ملمع از ملک اشعرا بهار است.

گفتمش هنگام وصل است ای بت فرخار،گفت:
باش اکنون تا برآید، گفتم:از گل خار؟ گفت:

جانت اندر هجر، گفتم:جان پی ایثار تست
گر چه هست این هدیه در نزد تو بی مقدار، گفت:

عاشقا! این ناله و آه و فغان از جور کیست؟
گفتم:از جور تو معشوق جفا کردار، گفت:

عاشقان را رنج باید برد گفتم:رنج عشق؟
گفت:ز آن دشوار تر، گفتم:فراق یار؟ گفت:

آنچه سوزد جان عاشق؛ گفتمش جور رقیب؟
گفت:نی، گفتم:نگاه یار با اغیار؟ گفت:

آری آری، گفتم: از اغیار نتوان بست چشم
گاه گاهی گوشه چشمی به ما می دار، گفت:

چشم مست ما تو را هم ساغری بر کف نهاد؟
گفتم:از میخانه کس بیرون رود هشیار؟ گفت:

ناوک دلدوز ما را شد دلت آماجگاه؟
گفتمش جانا مرا نبود دلی در کار، گفت:

دل ببردند از کفت؟ گفتم: بلی گفت: این جفا
از که سر زد؟ گفتم:از آن طره طرار ،گفت:

روی دل در پرده حسرت چه پوشی غنچه وار
گفتم : از درد فراق آن گل رخسار، گفت:

گفته دلدار گشت آیین گفتار “بهار”
گفتمش آیین جان است آنچه را دلدار گفت

برگزیده بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی ملک الشعرای بهار

04| رهی معیری


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

آیا می‌توان از غزلسرایی چون رهی معیری، غزلی بهین لطافت طلبید؟

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام

چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام
چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام

من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام

از جام عافیت می نابی نخورده‌ام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی
عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام

آرشیو گلچین برگزیده بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی حمید مصدق

05| احمد عاشورپور


برگزیده بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

دومین انتخاب من در آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر ایران به ترانه‌ای دو زبانه از احمد عاشورپور اختصاص دارد. عجیب است؛ قبول! اما بیراه نیست.

سحرگه
او بود و من
مست مستانه
دور از چشمان یگانه و بیگانه
رفتیم تا دامن کوه
شانه به شانه

روی سبزه، پای چشمه،نزد دلبر
خوش نشستم رو به خاور

بنهادیم چهره برهم آسمان را شعله بر دامن فتاد
آن مه ندا داد: آتش!آتش!
شعله با مه در کشاکش

آسمان آتش به جان است
او مگر از عاشقان است

گفتم ای یار سر مست
اکنون
رویت نماید آسمان آیینه در دست

آفتاب خیزان است

بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی احمد عاشورپور

06| پژمان بختیاری


آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

شعر بعدی غزل از فخر بختیار، خسین پژمان بختیاری است.

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد 
کس جای در این خانه ویرانه ندارد

دل را به کف هر که دهم باز پس آرد 
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد

در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست 
آن شمع که می‌سوزد و پروانه ندارد

دل خانه عشقست خدا را به که گویم 
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد

گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی 
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد

در انجمن عقل فروشان ننهم پای 
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد

تا چند کنی قصه اسکندر و دارا 
ده روزه عمر این همه افسانه ندارد

از شاه و گدا هر که در این میکده ره یافت 
جز خون دل خویش به پیمانه ندارد

بهترین اشعار شاعران ایرانی حسین پژمان بختیاری

07| معینی کرمانشاهی


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

غزلی از ساربان شعر فارسی، معینی کرمانشاهی

خانمانسوز بود، آتش آهی، گاهی
ناله ای می شکند پشت سپاهی، گاهی


گر مقدر بشود، ملک سلاطین پوید
سالک بی خبر خفته به راهی، گاهی


قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود
بعزیزی رسد افتاده به چاهی، گاهی


هستیم سوختی ازیک نظرای اختر عشق
آتش افروز شود برق نگاهی، گاهی


روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
روسپیدی بود از بخت سیاهی، گاهی


عجبی نیست، اگر مونس یاراست رقیب
بنشیند بر گل هرزه گیاهی، گاهی


اشک در چشم، فریبنده‌ترت می‌بینم
در دل موج ببین صورت ماهی، گاهی


زرد رویی نبود عیب، مرانم ازکوی
جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی، گاهی


دارم امید که با گریه دلت نرم کنم
بهر طوفانزده سنگی است پناهی، گاهی

بهترین اشعار شاعران ایرانی معینی کرمانشاهی

08| عماد خراسانی


برگزیده بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

غزلی زیبا به نازکای ماهتاب از عماد خراسانی بخوانیم.

ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، به جز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمد لیل و نهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود زانکه به یک گل بهار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که صبر اختیار کن
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است
گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست

بر ما گذشت نیک و بد ، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من بهار که فصل شکار نیست

09| کارو دردریان


آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

قدرنشناس بودم اگر معترف به تاثیر شاعر درد، کارو بر خودم نبودم.

گفتم: که چیست فرق میان شراب و آب
کاین یک کند خنک دل و آن یک کند کباب
گفتا: که آب خنده ی عشق است درسرشک
لیکن شراب نقش سرشک است در سراب

بهترین اشعار ایران کارو دردریان

10 | هوشنگ ایرانی


آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی

انتخاب بعدی از آرشیو بهترین شعرهای معاصر به شعری از شاعر جیغ بنفش، هوشنگ ایرانی اختصاص دارد.

اگر روزی آن غار (حتی آن غار هم)
فرو ریزد
به کجا پناه خواهند برد؟
به کجا پناه خواهند برد؟
این مردمک‌های خون‌آلود
تارهای حیاتشان را بر کدام کور–گوشه خواهند بست؟

آرام باش… شط دوردست
آرام باش
تو هنوز چشمان بی‌حرکت و مضطرب آن ماهی سرگشته را
از دست نداده‌ای
انبانت را باز کن
ببین
آن‌ها هنوز نگرانند

آرام باش… شط دوردست
هنوز خروش ناخن‌هایی که دنیاها را می‌خراشند
و آن آتشی را که در تو باید بخزد جستجو می‌کنند
خاموش نشده‌است
آن آتش سیاه خواهد آمد
و نی‌های لرزان را
خواهد خرد کرد
خواهد کوبید
خواهد نابود کرد

هوشنگ ایرانی بهترین شعرهای شاعران ایرانی

11 | سیاوش کسرایی


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

آیا می‌توان از غزلسرایی چون رهی معیری، غزلی بهین لطافت طلبید؟

ای عطر ریخته
عطر گریخته
دل عطردان خالی و پرانتظار توست
غم یادگار توست

12 | سیمین بهبهانی


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

آیا جای نیمای غزل زنانه، سیمین بهبهانی در این آرشیو خالی نیست؟

شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من
در شهر شما عاشق انگشت نما من

دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست
جانا، به خدا من… به خدا من… به خدا من

شاه ِ‌همه خوبان سخنگوی غزل ساز
اما به در خانه ی عشق تو گدا من

یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من

ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم!
آهوی گرفتار به زندان شما من

آن روح پریشان سفرجوی جهانگرد
همراه به هر قافله چون بانگ درا، من

تا بیشتر از غم، دل دیوانه بسوزد
برداشته شب تا به سحر دست دعا من

سیمین! طلب یاریم از دوست خطا بود:
ای بی دل آشفته! کجا دوست؟ کجا من؟

آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران از سیمین بهبهانی بهدین اروند

13 | منوچهر آتشی


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

شعری از شاعر شور و شروه و جنوب، منوچهر آتشی انتخاب بعدی آرشیو بهترین اشعار شاعران معاصر فارسی است.

تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها
که سر به صخره گذارد
غریبی و پاکی
ترا ز وحشت توفان به سینه می فشردم
عجب سعادت غمناکی
دیدار درفلق
وقتی ستارگان سحرگاهی
بر ساقه ی سپیده تکان می خورد
و سحر ماه، نخل جوان را
در خلسه ی بلوغ می آشفت
وقتی که روح محتشم خرما
در طاره ی شکفته کبکاب
و چاشتبند کهنه ی چوپان
آواز بال فاخته را می شنفت
وقتی که فاخته پر می گشود
از آبخور سوی خرمن
از کوره راه شیری مشرق
با کرّه ی تکاور نو زینم
ای غرق در لباس گلباف روستا!
مشتاق و شروه خوانان
سوی درخت تومی راندم
من
دیدار در فلق
اکنون چه می کنی ؟
ای بانوی قشنگ من
از خود قشنگتر
با من
ای جاده ی دراز شبی را هرگز
با پای تن نیامده تا صبح و بیوه ی من
آن کودک نزاده ی ما
که نطفه در فلق شیر گونه در سپیده گرفت
اکنون، کجاست ؟
با بادبادک سبک خوابهای تو
ایا سوی ستاره سحری
پر، وا نکرده است؟
آن لادن لطیف
که روی نیمکت مدرسه
به رمز می نهادی
تا گفتگو بکنی
مرموز
از دوردست عاطفه، با آرزوی من
اکنون کجاست ؟
ایا میان برگ کتابت پژمرده است ؟
یا در طراوت گلدان سرخ قلبت شاداب، مانده است ؟

اشعار منوچهر آتشی

14 | نادر نادرپور


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

انتخاب بعدی در آرشیو بهترین شعرهای معاصر فارسی چارپاره‌ای استوار از نادر نادرپور است.

پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده ام 
تا در نگین چشم تو نقش هوس زنم
ناز هزار چشم سیه را خریده ام

بر قامتت که وسوسه شستشو در اوست
پاشیده ام شراب کف آلود ماه را 
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده ام ز چشم حسودان، نگاه را 

تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشوده ام 
از هر زنی، تراش تنی وام کرده ام 
از هر قدی، کرشمه رقصی ربوده ام 

اما تو چون بتی که به بت ساز ننگرد 
در پیش پای خویش به خاکم فکنده ای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت، کنده ای 

هشدار زانکه در پس این پرده نیاز 
آن بت تراش بلهوس چشم بسته ام
یک شب که خشم عشق تو دیوانه ام کند 
بینند سایه ها که ترا هم شکسته ام ! 

آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران از منوچهر آتشی

15| مهرداد اوستا


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

شعری به سبکی درد دل از مهرداد اوستا برگزیده بعدی آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران است.

ای پرده دار آتشِ غم! هر نفس بسوز
یک عمر بس نبود تو را، زین سپس بسوز

با آرزوی خنده گل در بهار عمر
ای مرغ پرشکسته! به کنج قفس بسوز

می‌سوختی به حسرت و دیدی که عاقبت
بر حال تو نسوخت دل هیچ کس؟ بسوز

چون غنچه باش پردگی درد خویشتن
زین غم که نیستت به گلی دسترس بسوز

یک عمر همچو شمع همه شب گریستی
یعنی هوای سوختنت هست، پس بسوز

هر گوشه‌ای ز دامن آه سفر فتاد
در دست ناله‌ای، دگر ای هم نفس! بسوز

مهرداد اوستا آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

16 | منصور اوجی


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

آیا نباید شعری کوتاه از شاعر شیراز، منصور اوجی بخوانیم؟

پشت این پنجره در تاریکی
مثل این است که از شاخه گلی می چینند
گوش کن! می شنوی.

منصور اوجی بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

17 | حمید مصدق


آرشیو بهترین اشعار معاصر فارسی که خوانده‌ام

شعری ساده و روان از خالق منظومه‌های عاشقانه، حمید مصدق بخوانیم.

زیر خاکستر ذهنم باقی‌ست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
یادگاری‌ست ز عشقی سوزان
که بود گرم و فروزنده هنوز

عشقی آن‌گونه که بنیان مرا
سوخت از ریشه و خاکستر کرد
غرق در حیرتم از اینکه چرا
مانده‌ام زنده هنوز

گاهگاهی که دلم می‌گیرد
پیش خود می‌گویم
آن که جانم را سوخت
یاد می‌آرد از این بنده هنوز

سخت‌جانی را بین
که نمردم از هجر
مرگ صد بار به از
بی تو بودن باشد
گفتم از عشق تو من خواهم مرد
چون نمردم، هستم
پیش چشمان تو شرمنده هنوز

گرچه از فرط غرور
اشکم از دیده نریخت
بعد تو لیک پس از آنهمه سال
کس ندیده به لبم خنده هنوز

گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیده‌ی من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز

دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز

در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز

“آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش”
گر که گورم بشکافند عیان می‌بینند
زیر خاکستر جسمم باقی‌ست
آتش سرکش و سوزنده هنوز

برگزیده شعر معاصر حمید مصدق

18 | محمدعلی سپانلو


آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

تهران را دوست ندارم، اما مگر میشود از شاعر تهران ، محمدعلی سپانلو شعری نگفت؟

این عینک سیاهت را بردار دلبرم
این جا کسی تو را نمی شناسد
هر شب شب تولد توست
و چشم روشنی هیجان است
در چشم های ما
از ژرفنای آینه ی روبه رو
خورشید کوچکی را انتخاب کن
و حلقه کن به انگشتت
یا نیمتاج روی موی سیاهت
فرقی نمی کند ، در هر حال
این جا تو را با نام مستعار شناسایی کردند
نامی شبیه معشوق

لطفا
آهوی خسته را که به این کافه سرکشید
و پوزه روی ساق تو می ساید
با پنجه ی لطیف نوازش کن

بهترین شعرهای شاعران ایرانی محمدعلی سپانلو

19 | هوشنگ چانگی


آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

بخشی از شعری بلند، از شاعر بلندی‌های زاگرس و جنوب، هوشنگ چالنگی

ای آبروی اندوه من!
سقوط مرا اينک! از ابرها بيبن
– چونان باژگونه بلوطی
که بر چشم پرنده ای-

بهترین شعرهای شاعران ایرانی هوشنگ چالنگی موج نو

20| علی باباچاهی


برگزیده بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

شعری ازعلی باباچاهی، جوانه‌ی یاغی بوشهر بخوانیم.

شما با گِردبادی وسط صفحه كاغذ تماس گرفته اید
نه! درست گرفته اید
این وز وز زنبور نیست
غژغژ كفش نیست
فش فش ماری
كه با خش خش برگ هاقاطی شده باشد نیست .
لطفا پیامتان را بگذارید یا بگذارید برای بعد
اول آدم بوده این گردباد
زیر درخت سیب با گردو بازیمی كرده
حوصله اش سر رفته
شوخی شوخی به آتش نشانی زنگ زده
كمی دیر كرده
ماشینی كه چند آدمِ سر به هوا را كمی زیر كرده
رسیده که برسد
اما به چیزی كه باید زیر و زبر بشود نرسیده
نه قوطی كبریتی زیر سبیل استالین منفجر شده
نه هیتلر سر زیر برف كرده
كه تقلید كند خودكشی كبكی كه
اهل خودكشی اصلا نیست.
آدم از اول آدم بوده
گول كه خورده شیطان شده
گفته گول بزنم بچه های محل را
زده رفته در رفته
باد به گردِ هیچ كجایش نرسیده
مردم هنوز مار به مار مارپیچی ایستاده به ایستاده اند
جلو خانه ای كه دیوارهایش
از گیلاس های سرخ آتش نگرفته .
تو چه كار داری با دختری كه روسری اش را پس زده
تا گوشواره هایش بشوند فروغ فرخزاد؟
قاتل به محل قتل برمی گردد
گِردباد به گردو بازی
و دست گذاشته روی هیچ كجایش كه هیس
لطفا پیامتان را بگذارید !

علی باباچاهی بهترین شعرهای شاعران معاصر

21 | عمران صلاحی


آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

انتخاب بعدی در آرشیو بهترین شعرهای معاصر ایران، ترانه‌ای از عمران صلاحی است.

کمک کنین هلش بدیم ، چرخ ستاره پنجره
رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره
گلدون سرد و خالی رو ، بذار کنار پنجره
بلکه با دیدنش یه شب ، وا بشه چن تا حنجره

به ما که خسته ایم بگه ، خونه باهار کدوم وره؟

تو شهرمون آخ بمیرم ، چشم ستاره کور شده
برگ درخت باغمون ، زباله ی سپور شده
مسافر امیدمون ، رفته از اینجا دور شده
کاش تو فضای چشممون ، پیدا بشه یه شاپره

به ما که خسته ایم بگه ، خونه باهار کدوم وره؟

کنار تنگ ماهیا ، گربه رو نازش می کنن
سنگ سیاه حقه رو ، مهر نمازش می کنن
آخر خط که می رسیم ، خطو درازش می کنن
آهای فلک که گردنت ، از همه مون بلن تره

به ما که خسته ایم بگو ، خونه ی باهار کدوم وره؟

بهترین شعرهای شاعران معاصر فارسی زبان عمران صلاحی

22 | منصور خورشیدی


آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

انتخاب بعدی در آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران، شعری از منصور خورشیدی است.

نیلوفرانه قد می کشی
با خنده های مدام 
روی مهتابی های بلند
کنار سایه روشنی در اطاعت ماه
بگو : راه از کدام سمت
به ماه باز می شود
این گونه میان حلقه های آتش می رقصی

برگزیده اشعار منصور خورشیدی

23 | شهیار قنبری


آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

آیا جای پدر ترانه نوین ایران، شهیار قنبری در این آرشیو شعر خالی نبود؟

هَميشه لَحظِه هاي مويه کَردن هست
هَميشه لَکِه هايي روي ساتَن هست
کِنارِ اين هَمه وِل، بي دِل و بي خود
از اين بِـهتَر مَگه مي شِه خَرابِت شُد؟
از اين بِـهتَر مَگه مي شِه تو رو فَهميد؟
تو رو بوييد، تو رو رَقصيد، تو رو لَرزيد
نِمي شه ساده تَر شُد، از خوشي سَر رَفت
گُرُسنه، تِشنه تَر تا شامِ آخَر رَفت

دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟

خَراشِ دِل تراشِ لَحظِه ي رَفتَن
هَمين بُغضِ گَلو تَر کُن قَطارِ مَن
در اين فَصلِ بَدِ ناشادِ پُر فَرياد
تويي دِل گوشِه ي نايابِ پَرت آباد
زيرِ بارون، کِنارِ پلِه ي پاييز
تو با يک قُوي زَخمي، پَرده ايي دِل ريز
عَروسَک هاي سوخته گوشِه ي ديوار
هَمه در حَسرتِ دَستِ تو بَر سي تار

دِلي دارم که ريش ريشه
اَز اين بِـهتَر، اَز اين بِـهتَر مَگه مي شِه؟

اشعار معاصر ایران شهیار قنبری

24 | سیروس رادمنش


آرشیو بهترین شعرهای شاعران معاصر ایران

آرشیو دوم بهترین اشعار معاصر فارسی را با شعری از شاعر مرگ، سیروس رادمنش به پایان می‌برم.

دردا كه شاعران تنها به راه گور زیبایند
کنار خورشید
ترانه‌ی تاریکی دارند و شب
ستاره‌ی مادرست

آن پرنده‌ی پَر باخته بر بام سوختگان
آن واژه‌ی بادبُرده
در ارغوان نام
جام خدایان بر بام اتنا
عطر تلخ سقوط در مشام قوش

دردا كه شاعران
رودها به قله می‌برند و کس فهم نمی‌کند
چگونه در میان دره‌ها می‌خوابند
جا كه سپیده‌دم
از گونه‌های روح نَمِ خواب می‌گیرد
در کفن مردگان زیبایند و
به راه بدر
گم‌کردگان مادرند
تنها به راه شور
دردا كه شاعران
زیبایند.

بهترین شعرهای شاعران ایران سیروس رادمنش
برگزیده بهترین اشعار معاصر ایران

بخش اول

به آرشیو ادبی ↗ مراجعه کنید